با زهرا غلامی روز گردهمایی متمم آشنا شدم، بیست و ششم مرداد. دختری متواضع با لبخندی بر لب که بیشتر گوش می داد تا صحبت می کرد. ارتباطمان از آنجا شکل گرفت و گهگاهی احوال پرس هم به صورت نوشتاری بودیم. تعریفهایش را به پای خوبیش می گذارم وگرنه خود خوب می دانم آنچه او درباره ام می گوید، چیزی فراتر از واقعیت است و محبتی است که به من دارد.