"نشر هر مطلبی تجاوز خود خواسته به حریم شخصیمان است." مک لوهان
از صفحه اینستاگرام معلم محمدرضا شعبانعلی
بعضی آدمها، فیلمها، نوشته ها و حرفهایی هستند که دوست داریم فقط برای خودمان باشد و درمورد آنها با هیچکس سخن نگوییم. چه آنها از عمیقترین احساسات و افکار ما ناشی می شوند و ممکن است برای فهمیدن و درک کردن آنها تاوان زیادی داده باشیم.
احساس میکنم به اشتراک گذاری آنها با دیگران نه تنها آرامش جادویی آنها را برایمان کم میکند بلکه تقسیم دردناک خود آن آدم یا آن موضوع هم هست، مخصوصا اگر به دست آدم غیر برسد.
واقعیتش یکی از دلایل دیگرش اینست که فکر میکنم ممکن است آن آدم،فیلم یا نوشته برای دیگران جذاب نباشد و وقتی دیگران از وجود آن باخبر شوند، ما را به سخره بگیرند. با اغراق و کمی تغییر شاید شبیه والدینی است که فرزندی اوتیسم دارند و دیگران این فرزند را به تمسخر بگیرند و والدین ناچار او را کمتر در برابر این چشمها قرار دهند تا هم خود و هم فرزند از این نگاه های تحقیر آمیز در امان باشند.
شاید خودخواهیست. نمیدانم. اما انگار چیزهایی هست فقط مختص خود آدم. چیزهایی که دوست نداریم با کسان دگر تقسیم کنیم. مگر در زمان مناسب، مگر برای آدمی مناسب که پیدا کنیم و بتوانیم آنچه را که فکر میکنیم در تصرف ماست و دوست داریم همینطور باشد که فکر می کنیم، با او به اشتراک بگذاریم.
از فیلمها، "Her" از آنهایی بوده که دوست داشتم فقط در تملک خودم باشد. نه آن را به کسی پیشنهاد می دادم و نه از اطرافیانم درموردش می پرسیدم. وقتی دیگران هم فیلم میخواستند، اصلا در موردش حرف نمی زدم. حتی آن را در درایو و فولدر جداگانه ای از بقیه ی فیلمها روی لپتاپم ذخیره کرده بودم .این فیلم با فیلمهای دیگر متفاوت بود، بنابراین جایش هم باید متفاوت می بود.
چون نمیخواستم کسی جز من تئودور را دیده باشد و صدای پرشور و اغواگر سامانتا را شنیده باشد و احساسات عمیق آنها را درک کرده باشد. تصور و تفکر احمقانه ای بوده، می دانم. اما میخواستم به خودم بقبولانم که تنها مخاطب این فیلم در بین اطرافیانم، خودم هستم. (بعدا آن را به دوست عزیزی پیشنهاد دادم.)
پی نوشت: این فیلم شاید آن چنان که من از آن تعریف میکنم جذاب نباشد اما فضاها و داستانهایی که آینده را اکنون پیش رویمان می آورند، برایم بسیار جذاب است.