ادامه ی تمرینهای سه خطی:

 

25- مشخصات یک روز ایده آل:

صبح، خواب و بیدار، دفتر صفحات صبحگاهیم را از زیر رختخوابم در بیاورم و هرچه را به ذهنم میرسد، در آن بنویسم. صبحانه ی دلپذیر و چای شیرین بخورم. یکی از تمرینهای سایت متمم را حل کنم. برای پیاده روی به بیرون بیروم. بخوابم. عصر سر کار بروم و شب بیست صفحه کتاب بخوانم.

 

26- اگر واقعا به صدای درونیم گوش میدادم کارهایی میکردم که از این قرار بود...

که الان از انجام دادنشان، پشیمان بودم. مثلا زیاد خوابیدن، خواب را بسیار دوست دارم، کارهایم را فردا انجام دادن. و کارهایی میکردم که از انجام ندادنشان، پشیمانم. مثل بیشتر خواندن، بیشتر تلاش کردن، دیر تر تسلیم شدن.

 

27- بزرگترین دستاورد زندگیتان: 

گفتنش سخت است، خیلی سخت، اما من در زندگی باخته ام .دستاورد بزرگی ندارم. مثل هر انسان معمولی دیگر. از رشته ی تحصیلی و شغلم نتوانستم دستاوردی برای خودم به دست آورم. شاید نوشتن برایم دستاوردی بیاورد.

 

28- درباره ی بدترین عادتی که دارید: در مواجهه با مسائل و مشکلات، آنها را بسیار سخت و حل نشدنی میبینم و چیزی شبیه غیر ممکن. زود تسلیم میشوم. این عزت نفسم را به شدت پایین می آورد.

 

29- بیشتر از همه تشنه ی به دست آوردن چه چیزی هستید؟ 

همیشه دوست داشتم محبوب دیگران باشم، به من احترام بگذارند. دیگران مرا تایید کنند. 

 

30- بهترین کتابی که تا کنون خوانده اید، چیست؟ متاسفانه کتابهای زیادی نخوانده ام، اما بین کتابهای عقاید یک دلقک و تنهایی پر هیاهو، نمیتوانم یکی را انتخاب کنم. اگر پرسیده میشد کدام فیلم میتوانستم جمله ها درموردش بگویم. احساس میکنم من هم مثل شخصیت اصلی این کتابها آدم طرد شده ای هستم که از جامعه دور است، دورش کرده اند یا خودش دور شده است.

 

31- فراموش نشدنی ترین روز زندگی شما چه روزی بوده است؟ چرا؟

در دفترم نوشتم.

 

32- چرا عاشق میشویم؟ 

انسان برای ادامه ی زندگی باید- نمیدانم شایدی بایدی در کار نیست- دلیلی قوی داشته باشد. آنقدر قوی که او را در زندگی سر پا نگهدارد. یکی از این دلیلها عشق است. در عاشقی میفهمیم دلیل بودنمان

 

پی نوشت: بعضی از تمرینها، سه خط نشدند. اما اگر همینها را نمینوشتم، بقیه ی سه خطی های دیگر را هم نمینوشتم. شاید بعدا کاملشان کردم .