پیش نوشت: این متن حاصل چند صفحه وبگردیست برای پیدا کردن جواب سوالم.

در درس اول کارگاه زندگی شاد کلمه ای به نام داداش اپیکور نوشته شده؛ خیام شاد و خوشحال بوده و داداش اپیکور محسوب میشده.

جالب بود برایم. داداش اپیکور را نمیشناختم. الان هم نمیشناسم. اما فهمیدم اپیکور یکی از فیلسوفان یونان باستان بوده. فیلسوفی که از جمله در زمینه ی لذت، متافیزیک، مرگ (+) و خدا سخن گفته.

او در متافیزیک، پیروی نظریه ی دموکریت بوده؛ ماده از ذره های کوچک و تجزیه ناپذیری به نام اتم تشکیل شده است.(+)

به نظر اپیکور، مسئول ذهن و روان و فکر آدمی (mind) اندامی در بدن (brain) اوست و طبیعتا امری است کاملا مادی و قابل توجیه با نظریه اتمی که مسلما مرگ و نابودی هم دارد. (+)

مبنای اخلاقیات اپیکور در لذت است. (+)

اپیکور، لذاتی را که به دنبال خود رنج می‌آورد، سخت نکوهش می‌کند. به همین دلیل مخالف با عیاشی و لذت پرستی به مفهوم دم غنیمت شماری است؛ ولی علی رغم نظریه او، در میان مردم، گرایش به عیاشی و دم غنیمت شماری به «اپیکوریسم» معروف شده است. (+)

اپیکور لذت را به دو نوع متحرک و ساکن تقسیم میکند. لذت متحرک لذتی است که معمولا ناشی از یک درد است و باعث رنج و درد دیگری میشود مثل غذا خوردن، لذت ج.ن.س.ی یا لذت جاه و مقام. اما لذت ساکن همان حالت آرامشی است که از نبودن رنج پدید می‌آید، مثل لذت سلامت. اپیکور لذت ساکن را توصیه می‌کند نه لذت متحرک را. (+)

بسیاری معتقدند فلسفه ی اپیکور بر خیام هم تاثیر گذاشته؛ (+)

از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن          فردا که نیامده ست فریاد مکن

برنامده و گذشته بنیاد مکن                   حالی خوش باش و عمر بر باد مکن