پیش نوشت: این نوشته برداشت ناقص من از خواندن کتاب "شیب" است و طبیعتا درمورد آن مطالبی که احساس میکردم برایم مهمتر بوده اند، نوشته ام و خود آگاه و ناخود آگاه چیزهای دیگر را از صفحه کلید انداخته ام. بهتر است خود کتاب را بخوانید.

 

کتاب هشتاد و هشت صفحه ای "شیب" را به توصیه ی دوست عزیزی خواندم. نویسنده اش ست گادین معروف است.
کتابی در مورد توقف ما هنگام انجام یک کار یا پیمودن یک مسیر.
شیب، آن موقعی است که از کارمان و از تلاشمان برای رسیدن به خواسته یا هدفهایمان نا امید میشویم و دوست داریم دست از تلاش بکشیم. فکر میکنیم ادامه ی این مسیر برای ما بیهوده است و کار به جایی نمیرسد.
آن زمانی که احتمالا در ابتدا یا میانه یا اواخر مسیر هستیم و احساس میکنیم هرچه داریم زحمت میکشیم، این تلاش، راهگشای ما نیست.
در مورد این موضوع هم در کتاب اثر مرکب دارن هاردی خوانده ایم. کاری را شروع میکنیم. یک هفته، یک ماه ادامه میدهیم اما اثری را که انتظار داریم نمیبینم و از انجام آن باز می مانیم.
ست گادین به ما یاد میدهد اگر میخواهیم در جهانمان، در جهان اطرافمان، بهترین باشیم باید کار مفید را انجام دهیم و کارهای معمولی را ول کنیم و کنار بگذاریم.
این گفته، این جمله ی معروف را برایم یادآوری میکند که آنکه همه چیز برایش مهم است، تقریبا هیچ چیز برایش مهم نیست.
ما نمیتوانیم همه چیز را همزمان باهم، کامل و بدون نقص داشته باشیم.


اما بهترین در جهان یعنی چه؟ "بهترین به این معنا که بر اساس باور و آگاهی آنها [مردم به عنوان انتخاب کننده] همین الان برای آنها بهترین باشید و بهترین در جهان یعنی جهانِ آنها، جهانی که آنها به آن دسترسی دارند."
برای مثال ما معمولا برای پیدا کردن یک پزشک، یک وکیل، یک طراح بهترین گزینه ی در دسترس را انتخاب میکنیم. "بهترینِ من در جهان، این شخص است." 

ست گادین میگوید دست از کارهایی که مهم نیستند و فقط وقت و انرژی خودتان را هدر میدهند، بکشید و روی آن کار مهمتان تمرکز کنید. این معنای تخصصی شدن کارها را برایم تداعی میکند و همینطور مسئله برند و برندسازی را. به جای آنکه همه چیز را در یک سطح معمولی داشته باشیم و آنها را در همان سطح نگه داریم، برای بهترین شدن در جهان لازم است در یک یا چند مورد معدود، تمرکز کنیم و تلاشی مداوم داشته باشیم.


ست گادین در مورد زمان مناسب کنار گذاشتن کار میگوید، اینکه گاهی اوقات آن مانع، آن چیزی که باعث توقفمان شده، شیب نیست بلکه بن بست یا پرتگاه است و "نتیجه ی هردوی آنها شکست است." بسیار مهم است که بتوانیم زمان مناسب این کنار گذاشتن را تشخیص دهیم و آن کار را رها کنیم.


"قبل از شروع یک کار، هیجانی برخورد نکنید. فکر کنید آیا واقعا میتوانید این مسیر سخت را تا آخر به پایان برسانید. آیا میتوانید از شیبهای آن بگذرید؟ آیا آنقدر پافشاری و مداومت دارید که از شیبها بگذرید؟"
"شجاعانه ترین کار این است که تحمل کنید و تا آخرش بروید و از همه ی مزایای کم یابی بهره مند شوید."
اگر شک داریم که آن کار را نمیتوانیم انجام دهیم پس اصلا آن کار را شروع نکنیم و زمان و توجه خود را برای کار دیگری بگذاریم، کاری که به انجام آن مطمئن هستیم و نسبت به آن شور و اشتیاق داریم. چه، توقف در این مسیر عزت نفس ما را هم کم میکند.
"به زبان ساده: اگر نمیتوانید از عهده ی شیب این کار بر بیایید پس اصلا آن را شروع نکنید."


"آنهایی که در بدنسازی موفق میشوند، یک یا دو دقیقه اول، کارشان را به درستی انجام میدهند و چند ثانیه آخر باعث رشد عضلاتشان میشود. اما آنهایی که موفق نمیشوند نیز همین کار را انجام میدهند اما چند ثانیه زودتر دست از کار میکشند."
"این در ذات بشر است زمانی که احساس ناراحتی کند دست از کار میکشد اما همین واکنش است که باعث کمیابی میشود."
آدمهای ناموفق، در این شیب، این رنج کوتاه مدت را نمیتوانند تحمل کنند. ست گادین میگوید بسیار مهم است که مدام "مزایای بلندمدت" این کار یا این تصمیم را به خود یادآور شویم تا دلسرد نشویم و توقف نکنیم.

 

کتاب با این جمله ها تمام میشود:
" همه ی موفقیتهای ما شبیه هم هستند. همه ی شکستهایمان هم شبیه هم هستند.
وقتی کار مهمی انجام میدهیم، موفق میشویم.
وقتی زود تسلیم میشویم، شکست میخوریم.
وقتی در کاری که انجام میدهیم، بهترین در جهان هستیم، موفق میشویم. وقتی خودمان را با کارهایی مشغول میکنیم که جسارت ول کردن آنها را نداریم، شکست میخوریم."

 

پی نوشت یک: مطالبی که در کوتیشن آمده عینا مطالب کتاب هستند.
پی نوشت دو: برای بازنشر این مطالب اجازه گرفته شده است.