۱۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

چند تمرین سه خطی- پنج


 

ادامه ی تمرینهای سه خطی:

 

25- مشخصات یک روز ایده آل:

صبح، خواب و بیدار، دفتر صفحات صبحگاهیم را از زیر رختخوابم در بیاورم و هرچه را به ذهنم میرسد، در آن بنویسم. صبحانه ی دلپذیر و چای شیرین بخورم. یکی از تمرینهای سایت متمم را حل کنم. برای پیاده روی به بیرون بیروم. بخوابم. عصر سر کار بروم و شب بیست صفحه کتاب بخوانم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نسرین سجادی

کامنتی برای یک دوست

نسبت به دوستی احساس حسادت میکردم، در فایل صوتی عزت نفس، محمدرضا شعبانعلی میگوید: باید یک سری نواقص را بپذیریم و اتفاقا پذیرفتنش به ما کمک میکند. مانند مثالی که محمدرضا شعبانعلی در این فایل میگوید من پذیرفته ام که حسود هستم، در غیر این صورت عزت نفسم خراب میشد.

بنابراین تصمیم گرفتم برای مخاطب نازنینش بفرستم. 

با کمی تغییر اینجا مینویسمش:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نسرین سجادی

پرنده فقط یک پرنده بود


داشتم تمرینهای سه خطی شاهین کلانتری را مینوشتم که با جستجو و (تقلب) در گوگل در مورد پرنده، این شعر فروغ را به نام "پرنده فقط یک پرنده بود" پیدا کردم. قبلا آن را نشنیده بودم، از خواندنش کیفور شدم. برایم تداعی کننده ی رهایی است؛

 " پرنده گفت: چه بویی، چه آفتابی، بهار آمده است

  و من به جستجوی جفت خویش خواهم رفت

پرنده از لب ایوان پرید

مثل پیامی پرید و رفت

پرنده کوچک بود

پرنده فکر نمیکرد

پرنده روزنامه نمیخواند

پرنده قرض نداشت

پرنده آدمها را نمیشناخت

پرنده روی هوا

و بر فرازهای چراغهای خطر در ارتفاع بی خبری میپرید

و لحظه های آبی را دیوانه وار تجربه میکرد

پرنده،آه، فقط یک پرنده بود "

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نسرین سجادی

چند تمرین سه خطی - چهار


 

ادامه ی تمرینهای سه خطی من؛ نوشتن سه خط درمورد این سوالات. از سایت شاهین کلانتری 

 

19- در زندگی بیشتر از همه، از چه چیز میترسید؟

بیشتر ازهمه از شبیه اکثریت شدن، از اینکه همان موسیقی، آدمها، فیلمها، سریالها و تفکراتی را دوست داشته باشم که دیگران دوست دارند. کابوسی است برایم. از اینکه با این آدمها معاشرت داشته باشم و شبیه اینان شوم، چون میدانم آدم از متوسط اطرافیانش فراتر نمیرود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نسرین سجادی

داستان همشهری - دو

مجله داستان همشهری بخشی دارد به نام مسابقه داستان یک خطی که مورد علاقه ی من و شاید بسیاری از خواننده های این مجله باشد.مسابقه شامل تصویریست که باید در مورد آن جمله ای طنز نوشت. 

تصویر زیر مربوط به مسابقه ی تیرماه است:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نسرین سجادی

کارهای کوچک عملی- یک

پیش نوشت یک: این کارهای کوچک عملی را از بلاگ شخصی فواد انصاری یاد گرفته ام.

پیش نوشت دو: از اول ماه برنامه ی حسابداری خانه ما را روی موبایلم نصب کرده ام و نسبت به خرجهایم دقت بیشتری دارم و تا حد امکان خرجهایم را کمتر کرده ام.

دیروز منتظر اتوبوس بودم. هوا مثل روزهای قبل، مثل روزهای قبلتر، به شدت گرم بود. خانم جوانی کنارم ایستاده بود، رنگ پریده به نظر میرسید. چادرش که را مرتب کرد، متوجه شدم باردار است. خواهر من هم باردار است و احساس میکردم او هم چقدر اذیت است. گفت امتحان داشته و مجبور شده بیرون بیاید. نمیتوانست سرپا بایستد. کمی آنطرف تر در سایه نشست.

اولش مردد بودم که برایش خوراکی شیرینی، نوشیدنی ای، چیزی بگیرم. اما از مغازه ی همان اطراف، برایش بیسکوییت و آبمیوه گرفتم. خیلی تشکر کرد و اصرار داشت پولشان را حساب کند. قبول نکردم. به او گفتم توام مثل خواهرم هستی. حس خوبی بود. اتوبوس هنوز نرسیده بود. بقیه راه را پیاده رفتم، آن زن هنوز آنجا بود.

الان که این مطلب را مینویسم با خودم میگویم کاش برایش تاکسی میگرفتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نسرین سجادی

از زندگی این مردمان

  

               

 

در اتوبوس نشسته ام. از شهر خودم به سمت اهواز میروم. روستاهای زیادی در مسیر هستند. روستاهایی که گاهی جمعیتشان به صد نفر هم نمیرسد.

با بعضیشان رو در رو صحبت کرده ام. مردمان صاف و ساده و رنجدیده ای هستند، به خصوص زنان و بچه هایشان که حتی گاهی بلد نیستند فارسی حرف بزنند.

مردمان این روستاها راضی اند، به هیچ هم راضی اند، مردمان جنگ و موشک و آژیر،مردمانی که روحشان را در سالهای جنگ جا گذاشته اند.

شهر با این همه شکوه و پیشرفت و این روستاها. که حتی هنوز در نیازهای اولیه زندگی خود مانده اند. تبعیض عجیبیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نسرین سجادی